love پارت اول

هاروکا هاروکا هاروکا · 1400/03/14 09:02 · خواندن 6 دقیقه

دیدمت عشق میان قلب من دامن گرفت …♪
آسمانم از سر خوشنودی ، باریدن گرفت…♪
چشم هایت غصه را از ، زندگی من گرفت…♪
از همه عالم دلم تصمیم ، دل کندن گرفت…♪
دلبر خوش خنده من حرفاتو ، با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام…♪
بمون همیشه تو دلم نازتو ، دائم میخرم بخند تا از غصه درام…♪
دلبر خوش خنده من حرفاتو با ، خنده بزن لحن قشنگتو میخوام ♪
بمون همیشه تو دلم نازتو دائم ، میخرم بخند تا از غصه درام…♪
باش تا مرگم سرت ، باشد به روی شانه ام…♪
عطر تو دائم پیچیده ،در فضای خانه ام…♪
خوب میدانی که من یک ، عاشق دیوانه ام ♪
خوب میدانی که من یک ، عاشق دیوانه ام…♪
دلبر خوش خنده من ، حرفاتو با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام…♪
بمون همیشه تو دلم نازتو دائم میخرم بخند تا از غصه درام…♪
دلبر خوش خنده من حرفاتو ، با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام…♪
بمون همیشه تو دلم نازتو ، دائم میخرم بخند تا از غصه درام ♪

پارت اول🔥:

... :

ساعت ۱۲ شب بود .

از ماشین پیاده شدم و از دوستام خداحافظی کردم .

حوصله ی غرغرای بابا رو نداشتم پس بدون سلام از پله ها بالا رفتم . صدای داد بابا رو شنیدم .

بابا : معلوم هست کودوم گوری بودی دختره ی هرزه؟

من : چرا باید بهت جواب پس بدم؟

بابا : سوالمو با سوال جواب نده!

من : بدم چی میشه؟

بابا یه سیلی محکم تو گوشم زد : خفه شو!

لبخند زدم : نمیشم .

خواست سیلی دوم رو بزنه که قِسِر در رفتم و تو اتاقم فرار کردم .

(معرفی بنما)

من هاناکو هستم . 17 سالمه و ملیتم توکیوعه ولی الآن نیویورک زندگی میکنم. توی یه خانواده پولدار به دنیا اومدم . مامانم موقع زایمان من مُرد . بابای هرزه‌م هم با یه زن عجوزه ازدواج کرد .

ولی خداوکیلی یکی از یکی بدترن کلا واس هم ساخته شدن . من یه دوست صمیمی دارم ، کوروی . کوروی هم توی یه خانواده پولدار به دنیا اومده ولی مامان باباش خیلی مهربونن .

_بینگ

به گوشیم نگاه کردم . برام یه پیام اومده بود . از طرف کوروی بود . لبخند زدم و گوشی رو برداشتم . رو تخت افتادم و رمز رو زدم . وارد پیام ها شدم :

کوروی : چخبر آبجی؟

من : خبرای همیشگی

کوروی : واقعا؟خبر جدید داشتی پیام بده.

من : هوی کجا میری .

کوروی : انتظار داری کجا برم؟

من : تو تختت :/

کوروی : ...

من : تصویری بزنگ ببینمت .

کوروی : باش .

زنگ زد .

کوروی : سلاممممم بر خنگ خنگا .

من : سلام بر زشت زشتان .

کوروی : کوفت .

من : درد . نامزد گردمی چطورن؟

کوروی : خوبه اینجاس .

من : خو میمردی زودتر میگفتی کو؟

کوروی : هیدئو!

هیدئو : ها چته؟

کوروی : چم نیس بیا با هاناکو حرف بزن.

هیدئو : بگو خوابه.

کوروی : شنید.

هیدئو : چییی؟؟؟

کوروی : بیا دیگه .

هیدئو : پوففف باش .

من : سلام هیدئو .

هیدئو : سلام هاناکو .

من : خواب بودی؟

هیدئو : چی؟نه؟

من و کوروی : دروغ شاخ دار😈

هیدئو : 😑

کوروی : برو بکپ اصن باحات حال نمیده .

هیدئو : 😑

من : برو خوابتو کن شب بخیر .

هیدئو : شب بخیر .

من : کوروی شب بخیر .

کوروی : شب بخیر .

قطع کرد . هاااا چقدر خوابم میاد . خوابیدم.